بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی
اساتید دانشگاههاى جهان اسلام و بیدارى اسلامى1391/09/21
یکى دیگر از هدفها، نظامسازى است. اگر در این
کشورهائى که انقلاب کردند، نظامسازى نشود،
آنها را خطر تهدید میکند. در همین کشورهاى شمال آفریقا
ما یک تجربهاى داریم مربوط به شصت هفتاد سال پیش؛
اواسط قرن بیستم. در همین تونس انقلاب شد، نهضت شد،
کسانى آمدند سر کار؛ در همین مصر انقلاب شد، کودتا شد،
نهضت شد، کسانى آمدند سر کار - در جاهاى دیگر هم همین طور -
اما نتوانستند نظامسازى کنند؛ نظامسازى که نکردند، این موجب شد
که نه فقط آن انقلابها از بین رفت، بلکه حتّى آن کسانى که به نام آن
انقلابها سر کار آمده بودند، خودشان از این رو به آن رو شدند،
صد و هشتاد درجه جایشان را عوض کردند؛ خودشان هم خراب شدند.
هم در تونس این اتفاق افتاد، هم در مصر این اتفاق افتاد، هم در سودان
آن روز این اتفاق افتاد. حدوداً در سالهاى 1343 یا 1344 یا 1345،
من و چند نفر از دوستان در مشهد رادیوى صوتالعرب را گرفته بودیم
و گوش میکردیم - که صوتالعرب مصر از قاهره پخش میشد -
آنجا سخنرانى جمال عبدالناصر و معمر قذافى و جعفر نُمیرى را که
هر سه در یک جا جمع شده بودند، با هم پخش میکرد.
ما در مشهدزیر فشار استبداد و دیکتاتورى له میشدیم،
اما از این حرفهاى تند وآتشین به هیجان مىآمدیم و لذت میبردیم.
خب، عبدالناصر که از دنیا رفت، دیدید جانشینهایش چه کردند؛
قذافى هم دیدید چه جورى شد؛ نُمیرى هم که وضعش معلوم بود
چه جورى شد. خود آن انقلابها هم عوض شدند؛ هم فکر نداشتند،
هم نتوانستند نظامسازى کنند. باید در این کشورهائى که انقلاب کردند،
نظامسازى شود؛ باید یک قاعدهى مستحکمى به وجود بیاید.